درست چندسال پيش در پي مشكلات ايجاد شده براي چاي، عده اي در سازمان چاي و دولت، زمزمه هاي پرداخت خسارت به چايكاران در ازاي رهاسازي باغات چاي را سر مي دادند و معتقد بودند اين روش مي تواند در آن مقطع كمكي به كشاورزان باشد.
هر چند كه اين اظهار نظرهاي غيركارشناسي، نتوانست به كرسي بنشيند.
امروز نيز در پي نشانه هاي بروز خشكسالي در گيلان، عده اي از دولتمردان و كارشناسان وابسته به آنان، زمزمه ي پرداخت خسارت نقدي به كشاورزان در ازاي نكاشتن برنج و رهاسازي شاليزارها در سال جاري مي دهند.
حال اين نظر تا چه حد عملي و اجرايي شود بماند، اما آنچه مهم است، ارايه ي اينگونه ديدگاههاي غيركارشناسي جز پاك كردن صورت مساله چيز ديگري نيست زيرا با كشت نشدن شاليزارها، تنها چند هزار كشاورز برنجكار نيست كه آسيب اقتصادي مي بينند كه دولت بخواهد رفع مشكل كند، بلكه از چرخه ي توليد تا مصرف، زنجيره هاي بسيار وابسته به همي وجود دارند كه نقش تعيين كننده اي در اقتصاد جامعه دارند.
كشت محصول برنج، تنها اقتصاد كشاورز را تامين نمي كند بلكه از اين منظر، حرفه هاي بسياري نيز وجود دارد كه در صورت كم توجهي و يا بي توجهي به آن، موجب آسيب قرار خواهند گرفت و اين آسيب ديدگان، از كارگران شاليزار ها گرفته تا صاحبان برنجكوبي و فروشندگان محلي برنج تا وابستگان آنها را شامل مي شود.
دولتمردان و سياستگذاران در عرصه هاي كشاورزي بهتر است به جاي تزريق اينگونه ديدگاهها به جامعه ي توليدي كشور، به فكر آينده نگريها و رفع ضعف هاي ناشي از عملكردهاي ضعيف و ناكارآمد در اين عرصه باشند.
امروز توليد در كشاورزي نياز به بسترها و زيرساخت هاي مهمي از ساخت سدهاي آبياري گرفته تا بيمه ي محصولات و تامين نيازمنديهاي كشاورزان و پرداخت يارانه به آنها دارد.
پس از ارايه ي نظرها و ديدگاههاي غير نه تنها نمي تواند سهمي در رفع مشكلات مردم داشته باشد بلكه خود چالشي پيش روي اقتصاد كشاورزي منطقه خواهد گذاشت.